دکتر سینا حقیقت

من ورزشکاری حرفه‌ای در رشتهٔ بوکس بودم و دچار پیچ‌خوردگی مکرر مچ دست شدم. دکتر حقیقت با جراحی ترمیم تاندون و آموزش تمرینات پیشگیرانه، مانع آسیب‌های بعدی شد. امروز هفت ماه گذشته و بدون ترس مشت می‌زنم!

خواهرم مبتلا به پای ضربدری بود و در نوجوانی راه رفتنش مشکل داشت. دکتر حقیقت با یک جراحی اصلاحی، نه‌تنها پای او را صاف کردند بلکه به اندازه‌های دقیق بیومکانیکی توجه کردند تا دوباره عود نکند. بعد از عمل، خواهرم با افتخار گفت: "دکتر معجزه کرد!"

من سال‌ها از درد مزمن دیسک کمر رنج می‌بردم و چندین دوره فیزیوتراپی بی‌نتیجه انجام دادم. وقتی به مطب دکتر حقیقت رفتم، بدون معاینهٔ سریع تصمیم گرفتند تصویربرداری پیشرفته انجام دهیم. سپس گفتند: "می‌خوای دیسک رو برداریم یا راحت‌ترش کنیم؟" از آنکه گزینه‌های کم‌تهاجمی را هم داشت، خوشحال شدم. جراحی لامینکتومی با حداقل برش را آزمایش کردم و امروز بدون نیاز به مسکن سنگین، روزانه پیاده‌روی می‌کنم.

پسر ۱۰ ساله‌ام در مدرسه حین فوتبال زمین خورد و شکستگی پیچیده‌ای در ساعد دستش داشت. نگران بودم شاید دستش دیگر عمل نکند یا به درد آزاردهنده‌ای مبتلا شود. دکتر جنتی ابتدا معاینهٔ مفصلی کرد و پس از اطمینان از سلامت عروق مجاور، جراحی بسته‌نمودن شکستگی را با مهارت انجام داد. گفت: "این پلاک و پیچ قراره دستت رو مثل اول بسازه؛ نگران نباش." بعد از دو هفته، جعبهٔ گچی باز شد و دیدم دستش به خوبی حرکت می‌کند. امروز یک سال گذشته و دستش هیچ‌وقت دوباره درد نگرفته.

من دختر نوجوانی بودم که در مسابقات والیبال جامپ لند دچار پارگی رباط صلیبی قدامی شدم. از شنیدن خبر عمل حسابی ترسیده بودم. اما وقتی به مطب دکتر حقیقت آمدم، از نحوهٔ برخوردش متعجب شدم: "نترس، با آرتروسکوپی کمتر از یک ساعت کارت راه می‌افته." آن روز بدون هیچ استرسی پایم را بیهوش کردند و پس از دو ساعت جراحی، پا را بانداژ کردند. تنها تا سه ساعت بعد با تشویق پرستاران و دکتر حقیقت توانستم کمی راه بروم. چند جلسه فیزیوتراپی دنبال شد؛ هر بار دکتر با لبخند می‌گفت: "همه چی خوبه، امروز جای خوبی گرفتی." الان شش ماهه بدون مشکل والیبال بازی می‌کنم و اصلاً حس نمی‌کنم رباطم پارگی داشته. واقعاً تجربهٔ آرام‌بخشی بود.

پدرم سال‌ها از درد آرتروز زانو رنج می‌برد. با دو عمل جراحی ناموفق قبلی، تقریباً امیدی نداشت. وقتی نزد دکتر سینا حقیقت رفتیم، ابتدا بررسی دقیق عکس‌های پزشکی‌اش را انجام داد و سپس با لحنی صمیمی گفت: "من راهی جلوتون می‌ذارم که کیفیت زندگی‌تون رو به دست بیارید؛ همراه من باشید." برنامهٔ عمل تعویض مفصل زانو را با دقت فوق‌العاده تنظیم کرد و از پروتز کم‌سایش استفاده نمود. بعد از عمل، پدرم نه‌تنها درد نداشت بلکه بدون عصا در حیاط قدم می‌زد. دکتر حقیقت هر روز تلفنی پیگیری می‌کردند و جلسات فیزیوتراپی را در مطب‌شان هماهنگ نمودند. امروزه پدرم بار دیگر عاشق پیاده‌روی شده و با افتخار تعریف می‌کند: "جراحی که من رفتم، لازمش رو درک کرد و با همهٔ وجود کمکم کرد." این تجربه به ما ثابت کرد تخصص و انسان‌دوستی چقدر در کنار هم می‌توانند زندگی را تغییر دهند.